علي اكبر علي اكبر ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

می خوام از روزهای نبودن تا بودنت برات بنویسم

ز غوغای جهان فارغ....

علی اکبر چهار دست و پا میرود...

سلام پسرک شیطون مامان.. بالاخره تصمیم گرفتی سینه خیز رفتنو بیخیال بشی و چهاردست و پا بری.این تصمیمو دقیقا وقتی که 1 سالو 20 روز داشتی عملی کردی... خیلی خوشحالمون کردی مامانی..چون میدونم بعد از اون هم خودت به تنهایی راه میری.. فقط بدون خیلی شیطونی میکردی مامان..بابایی میگه هرچی میزو صندلیه از جلوی دستت برداریم..من میگم چطوره ویترین و مبل و دیوارو پله هاراهم نابود کنیم یه جورایی که علی اکبر ازشون بالا نره؟؟؟ دوست دارم...بووووووس بوووووسس ...
20 مرداد 1393

اولین باری که خودت بدون کمک دنیا را زیر پا قرار دادی..

وای خجالت می کشم.. . . سلام مامانی..بخدا سرم شلوغه..مخصوصا بخاطر کار جدیدم دیگه فراموش کردم بیام...وای توروخدا مامانی را ببخش. قربونت بشم عزیزم..اومدم بگم شما در سن 12 ماهو 7 روزگی خودت دستتو به لب مبل گرفتی و بلند شدی..عین یک مرد..یک مرد مثل پدرت...من در آشپزخانه مشغول بودم که دیدم شما خیلی ریلکس کنار مبل ایستادی و داری تلویزیون تماشا میکنی..ماشالا خودت یاد گرفتی تی وی را روشن میکنی اگر از برنامش خوشت نیومد خاموش میکنی. بالاخره حقم داری به مامانی رفتی مهندسی از همین الان.. جیگرتو بخورم مامانیــــــــــــــی..جیغ جیغوی مامان علی اکبرم خیلی دوست دارم..جدیدا وقتی به چشمات خیره میشم و تو هم خیره میشی و میخندی انگا...
11 مرداد 1393
1